علی شریعتی
 
درباره وبلاگ


سالم.امیر سام هستم(سامی) به این وبلاگ خوش آمدید،من خاطرات خود در مجازستان را در اینجا ثبت میکنم.


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 10
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 111
بازدید ماه : 886
بازدید کل : 19189
تعداد مطالب : 110
تعداد نظرات : 51
تعداد آنلاین : 1



خاطرات من در مجارستان
یک شنبه 4 تير 1390برچسب:, :: 23:29 ::  نويسنده : امیر سام(سامی)

 

(بیوگرافی)

 

زادروز=2 آذر ، 1312 ، سبزوار ، ایران

درگذشت=29 ، خرداد ، لندن ، انگلستان

علت مرگ= ناملوم

آرامگاه=سوریه ، دمشق

ملیت=ایرانی

نام های دیگر=علی مزینانی

تحصیلات=کارشناس ادبیات فارسی ، دکترای تاریخ

پیشه=نویسنده ، تاریخ شناس ، جامعه شناس ، پژوهش گر دینی

همسر=پوران شریعت رضوی

فرزندان=احسان ، مونا ، سارا و  سوسن شریعتی

والدین=پدر:محمد تقی شریعتی ، مادر: زهرا امینی

(زندگی)

     علی شریعتی در دوم آذر سال ۱۳۱۲ در روستای کاهک در کویر مزینان در نزدیکی سبزوار زاده شد. پدرش محمد تقی شریعتی، موسس کانون نشر حقایق اسلام و مادرش زهرا امینی بود. پدر پدربزرگ علی، ملاقربانعلی، معروف به آخوند حکیم، مردی فیلسوف و فقیه بود که در مدارس قدیم بخارا و مشهد و سبزوار تحصیل کرده و از شاگردان برگزیده ملاهادی سبزواری محسوب می‌شد. شریعتی تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان ابن یمین در مشهد در سال ۱۳۱۹ آغاز کرد و به دنبال آن در سال ۱۳۲۵ وارد دبیرستان فردوسی مشهد شد. او پس از اتمام سیکل اول دبیرستان در سن شانزده سالگی، با هدف ادامه تحصیل وارد دانشسرای مقدماتی شد.
 
 
 (تحصیلات دانشگاهی)
 
 
     شریعتی تحصیلات دانشگاهی خود را در مشهد گذراند و تحصیلات عالی خود را در مقطع دکتری در سال ۱۳۴۱ در فرانسه و در رشته ادبیات ادامه داد. در سال ۱۳۴۳ به ایران بازگشت و در مرز دستگیر شد. حکم دستگیری از سوی ساواک بود و متعلق به ۲ سال پیش یعنی در هنگام خروج از ایران که به همان دلیل معلق مانده بود و در عین حال لازم‌الاجرا بود. بعد از بازداشت به زندان قزل‌قلعه در تهران منتقل شد. اوایل شهریور همان سال بعد از آزادی به مشهد برگشت.
 
 
 (فعالیت‌های سیاسی)
 
 
در جریان وقایع ۳۰ تیر سال ۱۳۳۱ اولین بازداشت او رخ داد و این اولین رویارویی او و نظام شاهنشاهی بود. در تاریخ ۲۴ تیر سال ۱۳۳۷ با پوران شریعت‌رضوی همکلاسیش ازدواج کرد. او تحت تاثیر سنت‌های خانواده‌اش، بویژه افکار نوگرایانه پدرش محمدتقی شریعتی، قرار گرفت. پدربزرگشآخوند حکیم و عموی پدرش  عادل نیشابوری از دانشمندان فقه فلسفه و ادب به شمار میامدند. پدرش کانون نشر حقایق اسلامی مشهد را بنیان نهاد و از مبتکرین و آغازگران جنبش نوین اسلامی به حساب می آید. 
شریعتی از پیرامون به مرکز مبارزه وارد شد و به شاخه مشهد نهضت مقاومت ملی به رهبری سید محمود طالقانی،مهدی بازرگان و یدالله سحابی پیوست.علی شریعتی یکی از سخنگویان و فعالان آتشین این نهذت علیه سلطه و استعمار غرب در ایران بود.فعالیت های بیدار گرانه اش باعث دستگیری او در سال 1336 و انتقال فوری اش به زندان قزل قلعه در تهران به مدت هشت ماه شد.
پس از قبول شدن در بورس تحصیلی، علی شریعتی برای مدتی دست از فعالیتهای سیاسی کشید و برای ادامه تحصیلات عالیه به فرانسه رفت. وی اندکی پس از رسیدن به پاریس به گروه فعالان ایرانی نظیر ابراهیم یزدی، ابوالحسن بنی‌صدر، صادق قطب‌زاده و مصطفی چمران پیوست و در سال ۱۳۳۸ سازمانی به نام نهضت آزادی ایران (بخش خارج از کشور) بنیان گذاشته شد. حدود دو سال بعد شریعتی دو جبهه تحت نامهای جبهه ملی ایران در آمریکا و جبهه ملی ایران در اروپا را تأسیس کرد. در جریان کنگره جبهه ملی در ویس‌بادن (جمهوری آلمان فدرال) در اوت ۱۹۶۲، شریعتی با توجه به قدرت فکری و قلمی‌اش، به عنوان سردبیر روزنامه فارسی‌زبان جدیدالانتشار ایرانی در اروپا یعنی «ایران آزاد» انتخاب شد. اولین شماره این نشریه در ۱۵ نوامبر ۱۹۶۲ منتشر گردید. این نشریه دیدگاه‌های روشنفکران ایرانی خارج و نیز واقعیت‌های مبارزات مردم ایران را منعکس می‌کرد.
 
 
(تقابل شریعتی و روحانیت)
 
 
     شریعتی بارها تاکید کرد که در اسلام به جای روحانی، عالم دینی وجود دارد: «من، روحانیت را با علمای اسلامی یکی نمی‌گیرم، بلکه متضاد می‌بینم. در اسلام، ما دستگاهی، طبقه‌ای یا تیپی به نام روحانیت نداریم. این اصطلاح خیلی تازه‌است و مصداق آن هم نوظهور. در اسلام ما عالم داریم در برابر غیر عالم نه روحانی در برابر جسمانی ... آقا روحانی است. یعنی مصرفش چیست؟ متفکر اسلامی است؟ نه. عالم اسلامی است؟ نه. سخنران اسلامی است؟ نه. نویسنده یا مترجم اسلامی است؟ نه. پس چیست؟ ایشان یکپارچه نور است، مقدس است. شخصیت دینی است. آبروی دین است»
مهدی بازرگان درباره ریشه‌های اختلاف شریعتی و روحانیت می‌نویسد: «روحانیت در همهٔ ادیان و ادوار به دو دلیل با امثال دکتر شریعتی‌ها ناسازگاری دارد. یکی اینکه تجدد و نوآوری را منافی با اصالت و استحکام دین دانسته، می‌ترسند در مبانی و معتقدات مردم که تا حدود زیادی بر تشریفات و تحجر و سنت‌ها و افکار کهن تکیه دارد، تزلزل حاصل شود و دلیل مهمترشان این است که اصلا نمی‌خواهند هیچ فردی که خارج از صنف و کسوت مقدس است وارد قلمروی واسطگی بین خدا و خلق خدا شود.»
این رویه شریعتی منجر به موضع‌گیری روحانیون بر علیه او شد. مرتضی انصاری قمی خواستار حبس و اعدام شریعتی شد. او به دولت، مردم و روحانیون هشدار داد: «در یک قرن اخیر، اسلام و تشیع هیچگاه دشمنی خطرناکتر و گستاخ‌تر از علی شریعتی به خود ندیده‌است.» ناصر مکارم شیرازی با چاپ مقاله‌ای در مجله مکتب اسلام و با عنوان «آیا شورا مبنای حکومت اسلامی است؟» نظر شریعتی را نادرست دانسته و استدلال کرده بود که شیعه به انتخاب خلیفه بر اساس رای شور معتقد نیست و خلیفه را منتخب خدا و پیامبر می‌داند. تعدادی از طلاب قم نزد شهاب‌الدین نجفی مرعشی و شریعتمداری مراجعه و اظهار داشته‌اند که دکتر علی شریعتی در یکی از سخنرانی‌هایش در حسینیه ارشاد منکر امام زمان شده و گفته‌است دعای ندبه سند معتبر ندارد و مرعشی گفت من دکتر شریعتی را نمی‌شناسم ولی اگر او چنین حرفی گفته باشد کافر است.
طرز فکر و برداشت آیت‌الله حاج میرزا خلیل کمره‌ای نسبت به شریعتی با بسیاری از علمای هم عصر وی متفاوت بود. وی در کتاب خود به نام فتاوی صحابی کبیر سلمان فارسی، کتاب «سلمان پاک» اثر مستشرق فرانسوی پروفسور لویی ماسینیون، ترجمه دکتر علی شریعتی را نقد نمود. در سال ۱۳۵۱، میرزا خلیل کمره‌ای نسخه‌ای از کتاب فتاوی صحابی کبیر سلمان فارسی را توسط فرزندش امیرحسین برای شریعتی ارسال داشت و ضمن تشکر از تحقیقات علمی شریعتی درباره تاریخ ادیان و اسلام، از او خواست که به ۱۹ نکته علمی در ترجمه کتاب سلمان پاک مراجعه و آنها را مورد بازنگری و تحقیق بیشتر قرار دهد.
با انتشار این فتوای رسمی، حسینیه ارشاد در آبان ۱۳۵۱ تعطیل گردید. پس از تعطیلی ارشاد، فتاوی مذهبی علیه حسینیه ارشاد و شریعتی به شدت گسترش یافت. شریعتی نهایتا به‌دلیل دستگیری پدرش، در تیرماه ۱۳۵۲ خود را تسلیم کرد و زندانی شد. پس از دستگیری وی محمد بهشتی، سید هادی خامنه‌ای و چند نفر از طلاب قم در منزل مرتضی مطهری حضور داشتند که مطهری ضمن انتقاد از شریعتی گفت صرف نظر از افکار نادرست وی و غرور و اشتباهاتش، ضربه جبران ناپذیری بر هماهنگی روحانیت و طبقه تحصیلکرده زد و آنها را نسبت به هم سخت بدبین نمود و احساسات جمعی از جوانان خام را علیه روحانیون برانگیخت. ابوالحسن قزوینی در پاسخ به استفتایی نوشت: «هرچند مدتی است کسالت دارم و قادر بر مطالعه نیستم، ولی نظر به مطالعه اجمالی، کتب مذکور مطابق با مذهب تشیع نمی‌باشد و انکار خاتمیت و انکار ضروری دین اسلام است.» علامه سید محمدحسین طباطبایی در پاسخ به استفتایی نوشت: «این‌جانب نوشته‌های دکتر شریعتی را هرگز تصدیق نکرده، نوع مطالب ایشان اشتباه و طبق مدارک دینی‌اسلامی غیرقابل قبول است.» سید کاظم مرعشی هم در پاسخ به استفتایی دیگر خرید و فروش کتب شریعتی را حرام دانست. همچنین سید علی اصفهانی اعلام کرد: «نوشتجات نامبرده مشتمل بر اباطیل گوناگون است»
صدور فتواها علیه شریعتی تا پس از مرگ وی ادامه داشت و در این زمان آیات عظام خویی،مرعشی،نجفی،شاهرودی،عبدالله شیرازی،مالک حسینی،علی نازی و ... فتوایی مشابهی علیه شریعتی صادر کردند. در این زمان تلاشهایی هم شد که فتوایی له یا علیه شریعتی از خمینی صادر شود.لیکن وی در این باره همواره سکوت کرد.محمد یزدی در خاطران خود ار جلسه مدرسین قم پیش از انقلاب برای تصمیم گیری درباره شریعتی مینویسد:جلسه مزبور در منزل نوری همدانی تشکیل شده بود و بحث به مرز کفر و ایمان رسیده بود. پس از شور و مشورت،آقایان به این نتیجه رسیدن که اعلام کفر در مورد شریعتی بازتاب خوبی ندارد و در کل به مصلت اسلام و مسلمین نیست...آفای مصباح یزدی آن ماجرا قایل به دیدگاه خاصی بودند و بقیه اعضای جامعه در برابر ایشان قرار داشتند.بنابراین بخشی از روحانیون نزدیک به خمسنی نیز که بعدها وارد حکومت جمهوری اسلامی شدند،تنها به دلیل مصلحت و اعلام کفر شریعتی خودداری کرده بودند.مرتضی مطهری در نامه ای در آستلنه انقلاب اسلامی به خمینی می نویسد:        
 
 
«
کوچک‌ترین گناه این مرد بدنام کردن روحانیت است. او همکاریروحانیت با دستگاه‌های ظلم و جور علیه توده مردم را به صورت یک اصل کلیاجتماعی درآورد و مدعی شد که ملک و مالک و ملا و به تعبیر دیگر تیغ و طلا وتسبیح همیشه در کنار هم بوده و یک مقصد داشته‌اند.
 »
 
 
 (شریعتی و سلفی گری)
 
 
اگرچه در آثار شریعتی مطلب ویژه ای دال بر حسین لنکرانی مطلب قابل توجهی ذکر شده استسلفی گری بافت نمی شود، ولی در کتاب خاطرات شیخ مطالب قابل توجهی ذکر شده است:
 
«
سیدحسن الامينرا براي سخنراني به حسينيه ارشاد دعوت کردند. لنکراني ميگويد : حسن الامين که براي سخنرني حسينيه ارشاد دعوت شده بود ... دکترعلي شريعتي به او گفته که مدرکي براي وصايت حضرت علي نداريم. امين عصباني شدهو در جواب گفته ژنرال فرانکو براي خود جانشيني تعيين نموده چطور حضرت محمدبراي خود جانشين تعيين نکرده و با عصبانيت حسينيه ارشاد را ترک کرده است.
 »
احتمالا وی آثاری از حیدر علی قمی قلمداران را مطالعه کرده که اینچنین نظری داد. به خصوص که نامه ای به قلمداران نوشته بود که در آن از او با عنوان دانشمند یاد کرده است.
 
زندگی مخفیانه
 
 
شریعتی از آبان ماه ۱۳۵۱ تا تیر ماه ۱۳۵۲ به زندگی مخفی خود روی آورد. ساواک به دنبال او بود و از تعطیلی حسینیه ارشاد به بعد، متن سخنرانی‌های شریعتی با اسم مستعار به چاپ می‌رسید. در تیر ماه ۱۳۵۲، علی شریعتی در نیمه شب به خانه‌اش مراجعه کرد و دو روز بعد به شهربانی مراجعه کرد و خودش را معرفی کرد. بعد از آن روز به مدت ۱۸ ماه به انفرادی رفت.
 
 
(مهاجرت از ایران)
 
 (درگذشت)
 
 
وی در ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ در حالیکه سه هفته از سفرش به انگلستان می‌گذشت، در ساوت‌همپتون درگذشت. دلیل رسمی مرگ وی حمله قلبی اعلام شد؛ هرچند مرگ وی به دلیل نداشتن سابقه‌ی بیماری قلبی مشکوک بود. شریعتی وصیت کرده بود که وی را در حسینیهٔ ارشاد دفن کنند، ولی در قبرستانی کنار آرامگاه زینب کبری، در شهر دمشق نگهداری می‌شود و خانواده‌اش هزینه نگهداری جسد وی را متقبل شدند.
 
 
 (اندیشه‌ها)
 
 
شریعتی یکی از متفکران مسلمان بود و در عین حال، رویکردی نقادانه نسبت به برخی از باورهای مذهبی داشت. او به‌طور خاص، تشیع صفوی را مظهر سنت مسخ شده می‌داند و آن را توام با اسارت‌پذیری، خرافه، تقلید و جبرگرایی معرفی می‌کرد. وی همچنین از نگاه سطحی به مدرنیته نیز انتقاد می‌کرد و معتقد بود که راه پیشرفت و ترقی ملت‌های شرقی، متفاوت از راهی است که غرب پیموده‌است. البته استفاده آگاهانه از تجربیات مدرنیته در غرب، مورد پذیرش شریعتی قرار داشت. شریعتی، محمدرضا حکیمی را به عنوان وصی خود جهت هرگونه دخل و تصرف در آثارش انتخاب کرده است.
 
 
 (آثار)
 
 
نوشتار اصلی: فهرست آثار علی شریعتی
  • با مخاطب‌های آشنا
  • خودسازی انقلابی
  • ابوذر
  • بازگشت به خویشتن
  • ما و اقبال
  • تحلیلی از مناسک حج
  • شیعه
  • نیایش
  • تشیع علوی و تشیع صفوی
  • جهت‌گیری طبقاتی در اسلام
  • تاریخ تمدن جلد ۱
  • تاریخ تمدن جلد ۲
  • هبوط در کویر
  • تاریخ و شناخت ادیان جلد ۱
  • تاریخ و شناخت ادیان جلد ۲
  • اسلام‌شناسی ۱ درس‌های حسینهٔ ارشاد
  • اسلام‌شناسی ۲ درس‌های حسینهٔ ارشاد
  • اسلام‌شناسی ۳ درس‌های حسینهٔ ارشاد
  • حسین وارث آدم
  • چه باید کرد؟
  • زن
  • مذهب، علیه مذهب
  • جهان‌بینی و ایدئولوژی
  • انسان
  • انسان بی‌خود
  • علی، حقیقتی بر گونهٔ اساطیر
  • بازشناسی هویت ایرانی اسلامی
  • روش شناخت اسلام
  • میعاد با ابراهیم
  • اسلام‌شناسی
  • ویژگی‌های قرون جدید
  • هنر
  • گفتگوهای تنهایی (دو جلد)
  • نامه‌ها
  • آثار گونه‌گون (دو جلد)
  • آثار جوانی (دو جلد)
  • آری، اینچنین بود برادر

 

 

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب