ارنستو چه گوارا دلاسرنا
 
درباره وبلاگ


سالم.امیر سام هستم(سامی) به این وبلاگ خوش آمدید،من خاطرات خود در مجازستان را در اینجا ثبت میکنم.


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 109
بازدید ماه : 884
بازدید کل : 19187
تعداد مطالب : 110
تعداد نظرات : 51
تعداد آنلاین : 1



خاطرات من در مجارستان
چهار شنبه 17 فروردين 1390برچسب:, :: 9:24 ::  نويسنده : امیر سام(سامی)

 

     خیلی وقت بود دلم می خواست شما رو با یکی از بزرگترین انسان های

تاریخ و با اراده ترین مبارز جهان یعنی دکتر چه گوارا آشنا کنم "ارنستو چگوارا

دلاسرنا"نام كامل اوست و لقب «چه» را كوبایی‌ها به او داده‌اند، لقبی كه در

این كشور برای خطاب قرار دادن كسی با احترام به كار برده می‌شود. «چه»

مبارزی است كه آوازهء او تنها به آمریكای لاتین محدود نمی‌شود....

      مجلهء تایم، چه‌گوارا را جزو یكی از صد چهرهء تاثیر گذار در قرن بیستم
 
انتخاب كرده است. در استكهلم بیش از سیصد عنوان كتاب دربارهء او منتشر
 
شده است. كافه‌ای در مالزی وجود دارد كه روی تمام فنجان‌های قهوه‌اش
 
عكس او چاپ شده است و پاتوق طرفداران «چه» است.تفریح جوانان میلانی،
 
فروش تی‌شرت‌های «چه» كنار خیابان‌هاست. دولت برزیل نام چند سینمای
 
این كشور را «ارنستو چه‌گوارا» گذاشته است. كلاه مدل «چه‌گوارا» پر
 
فروش‌ترین نوع كلاه در تابستان‌های تركیه است. مارك «چه‌گوارا» معروف‌ترین
 
مارك سیگار در سودان معرفی شده است و باز هم طبق آمار مجلهء تایم حدود
 
76 درصد جوانان دنیا «چه» را می‌شناسند و برای او احترام قائلند.
 
     مردم بولیوی به خود می‌بالند چون «چه» به خاطر آنان و در آنجا كشته شده
 
است هرازگاهی دعوای میان ملت‌ها هم بالا می‌گیرد. ایرلندی‌ها معتقدند چون
 
پدر «چه» اهل این كشور بوده پس «چه» به آن‌ها تعلق دارد. آرژانتینی‌ها
 
می‌گویند كه چون او ملیت این كشور را داشته و در همان جا تحصیل كرده پس
 
یك آرژانتینی‌است. كوبایی‌ها اعتقاد دارند كه چون «چه» در سرزمین آن‌ها و
 
به‌خاطر آن‌ها جنگیده در یك سخنرانی گفته كه افتخار می‌كند كوبایی باشد،
 
پس او اهل كوبا است. چه‌گوارا را نمی‌توان متعلق به یك كشور دانست،چه آنكه
 
نام و عكس چه‌گوارا امروزه در تمامی كشورهای دنیا به نماد اعتراض درمقابل
 
استبداد و سرمایه داری نوین بدل شده است.«چه» متعلق به تمامی
 
آزادی‌خواهان ضد امپریالیسم جهانست. ارنستو چه‌گوارا یكی از خیل
 
عظیم اسطوره‌های تاریخ است.
 
     اندیشه و عشق او به انسان فراتر از مرزهای جغرافیایی و نژاداست.
 
بارزترین ویژگی‌او را می‌توان روحیهء مبارزه جویی و آشتی ناپذیری با ظلم و
 
استبداد در هر قیافه و شكل دانست.او نه مرد سیاست بود و نه حسابگر و از
 
دغل‌ها و نیرنگ‌های آن بیزار.   
 
زندگینامه :
 
     «ارنستو چه‌گوارا» در 14 ژوئن 1928 در «روزاریو» دومین شهر مهم و بزرگ
 
آرژانتین به دنیا آمد. در خانواده‌ای ممتاز از تبار اسپانیایی و ایرلندی كه
 
گرایش‌های سیاسی چپ داشتند، بزرگ شد. «ارنستو» بزرگ‌ترین فرزند خانواده
 
بود. در سال 1953 از دانشكدهء پزشكی فارغ التحصیل شد و سپس سفر به
 
دیگر كشورهای آمریكایی را آغاز كرد، سفری كه نقطهء عطفی در زندگی او بود.
 
در سال 1954 زمانی كه در «گواتمالا» بود با پشتیبانی از حكومت «جاكوب
 
آربنز» كه منتخب مردم بود قدم به عرصهء مبارزات سیاسی گذاشت.
 
آربنز در نتیجهء توطئه و در مداخلات تجاوز كارانهء سازمان سیا سرنگون شد و
 
«چه» به مكزیك گریخت. اندكی بعد به فیدل كاسترو و دیگر انقلابیونی پیوست
 
كه با جنبش 26 ژوییه در پی بر اندازی دیكتاتوری «فولژ نیسو باتیستا» در كوبا
 
بودند.«گوارا» در دسامبر 1956 ازجمله مبارزانی بودكه به منظور آغاز مبارزه
 
چریكی از عرشهء كشتی كوچك «گرانما» قدم به خاك كوبا گذاشتند. او كه در
 
اصل پزشك گروه بود همچون یك فرماندهء ارتش شورشی ظاهر شد. درپی
 
سقوط «باتیستا» در دسامبر 1956، چه‌گوارا یكی از رهبران حكومت تازهء
 
كارگران و دهقانان شد و پست‌های دولتی متعددی چون ریاست بانك مركزی
 
كوبا و وزارت صنایع به او واگذار شد. چه‌گوارا بارها به نمایندگی از كوبا درمجامع
 
مختلف چون سازمان ملل متحد شركت كرد. او در مقام یكی از رهبران جنبش
 
26 ژوییه به برگزاری گردهمایی‌های گروه‌های سیاسی - كه سرانجام در 1965
 
 
به بنیان‌گذاری حزب كمونیست كوبا انجامید - یاری رساند.گوارا در اوایل 1965 از
 
همهء مسوولیت‌ها و پست‌های دولتی كناره‌گیری كرد و به منظور كمك به
 
پیشبرد مبارزه‌های ضدامپریالیستی و ضد سرمایه‌داری در دیگركشور‌ها، كوبا را
 
ترك كرد وهمراه با داوطلبانی كه بعدها در «بولیوی» به او پیوستند، نخست به
 
كنگو «زئیر» رفت و در جنبش ضد امپریالیستی آن كشور به رهبری «پاتریس
 
لومومبا» شركت جست. از نوامبر 1966 تااكتبر 1967 جنبش چریكی بولیوی را
 
بر ضد دیكتاتوری نظامی آن كشور رهبری كرد. درهفتم اكتبر 1967 در عملیات
 
رزمی ساختهء سازمان سیا به دست نظامیان بولیوی زخمی و دستگیر و روز
 
بعد از آن تیرباران شد.   
 
      امروزه پس از گذشت سی و هفت سال ازمرگش هنوز هم او یكی از
 
چهره‌های محبوب اسطورهای به خصوص درمیان جوانان است. اسطورهء عصیان
 
كه نامش پرچم هر مبارزه‌ای است. شخصی كه تصویرش بر پیراهن‌های سرخی
 
نقش بسته كه جوانان معترض بر تن می‌كنند بی آنكه از اندیشه‌های انقلابی او
 
خبر داشته و یا حتی جهان بینی او را پذیرفته باشند.  
 
     «چه» می‌توانست همچون بسیاری از فارغ التحصیلان رشتهء پزشكی در
 
گوشه‌ای از دنیا برای خود مطبی دایركند، اما روح عصیانگرش او را واداشت تا به
 
یاری همنوعانش درمناطق استبداد زدهء آمریكای لاتین بشتابد. زمانی كه
 
 
چه‌گوارای جوان و دوست همراهش «آلبرتو گرانادو» با موتورسیكلت از ردهء
 
خارج توترون 500 مدل 1939، كه تنها به بهای چند پزوی ناچیز خریداری شده
 
بود، قصد سفر به دور آمریكای لاتین را جهت درمان بیماران جزامی كرد آمریكای
 
سرخ لاتین در زیر چكمه‌های سنگین امپریالیسم جان می‌داد، اما نه «چه» و نه
 
«آلبرتو» هیچ كدام از این حقیقت تلخ آگاهی نداشتند.آن‌ها تنها می‌خواستند
 
مناظر بكر قارهء پهناورشان را از نزدیك ببینند و به كمك بیماران جزامی بشتابند،
 
سفری كه پایانش به گونه‌ای دیگر بود و باعث تولد انسان‌هایی شدكه اكنون نام
 
آن‌ها را مترادف با انقلاب به كار می‌برند.   
 
" چه‌گوارا" مردی بود كه هرگز در بند مقام، رهبری و یا افتخارات نبود. او اعتقاد
 
راسخ داشت كه مبارزهء چریكی انقلابی، شكل بنیادین اقدام برای كسب آزادی
 
خلق‌های آمریكای لاتین است و این نتیجه‌گیری ناشی از اوضاع اقتصادی،
 
سیاسی و اجتماعی تقریبائ تمام كشورهای آمریكای لاتین بود. «چه»
 
عمیقائ بر این باور بود كه رهبری سیاسی و نظامی مبارزه چریكی باید یگانه
 
باشد و این كه مبارزه تنها می‌تواند توسط خود واحد چریكی رهبری شود، نه از
 
طریق دفاتر راحت بوروكرات ها در شهرها.   
 
چه‌گوارا به معنای واقعی كلمه یك چریك مبارز اینترناسیونالیست بود. او
 
می‌گوید: « هر قطرهء خون ریخته شده در سرزمینی كه در زیر پرچمش زاده
 
نشده باشی، تجربه‌ای است كه به زندهء ماندگان منتقل می‌شود تا بعدا آن را
 
در مبارزه برای رهایی كشورشان به كار برند. همچنان‌كه كه خلقی خود را آزاد
 
می‌سازد، ‌قدمی بر می‌‌دارد در پیكار برای رهایی مردم خود ما.»   
 
 
«چه» معتقد بود كه هر انسانی برای رهایی از ظلم و استبداد باید بهایی
 
برای‌آزادی‌اش پرداخت كند، او می‌گوید: «اسكلت آزادی ما قبلا شكل گرفته
 
است، هنوز گوشت و لباس به این اسكلت نیامده است، ما بهای آزادی خود و
 
حفاظت از آن را با خون و ایثار پرداخت می‌كنیم. ایثار و فداكاری ما آگاهانه
 
است، سیرآزادی طولانی و در بعضی قسمت‌ها ناشناخته است.»
 
 
هفتم اكتبر 1967 «چه» آخرین سطرهای وقایع روزانهء خود و گروه چریكی‌اش را
 
نوشت. روز بعد در ساعت یك بعدازظهر در یك درهء كم عرض و تنگ، جایی كه
 
برای درهم شكستن محاصره به انتظارشب نشسته بودند، نیروی عظیمی از
 
دشمن برآن‌ها تاخت. گروه كوچك مردانی كه واحد چریكی را تشكیل می‌دادند تا
 
گرگ و میش بامداد قهرمانانه جنگیدند.ازكسانی كه در نزدیك‌ترین مواضع به
 
«چه» می‌جنگیدند كسی زنده نماند جزو دو نفر كه به همراه «چه» مجروح و
 
دستگیر شدند.   
 
روز بعد از دستگیری «چه» با شنیدن صدای شلیك فهمید كه دو همرزم
 
«پرویی» و «بولیوی‌اش» اعدام شده‌اند. نوبت به «چه» رسیده بود، مجری
 
اعدامش دستخوش تردید شده بود.
 
 »چه» با استواری فریاد زد «شلیك كن نترس !» آنگاه با شلیك یك رگبار
 
مسلسل از كمر به پایین حكم اجرا شد. جلادان دستور داشتند او را از سر و
 
سینه هدف قرار ندهند تا مرگش به تعویق بیفتد. این تصمیم ظالمانه عذاب
 
«چه» را طولانی می‌كند تا این‌كه گروهبانی كه او نیز مست بوده است گلوله‌ای
 
به پهلوی او شلیك می‌كند و به زندگیش پایان می‌دهد. این شیوهء رفتار، درست
 
نقطهء مقابل احترامی بود كه «چه» بدون استثنا نسبت به افسران و سربازان
 
بسیاری نشان می‌دادكه به اسارت او درآمده بودند.   
 
برای «چه» ساعت‌های پایانی زندگی‌اش در چنگ دشمن فرومایه قطعا بسیار
 
تلخ بوده است; اما هیچ كس بهتر از او آمادگی گذراندن چنان آزمونی را
 
نداشت.   
هشتم اكتبر چه‌گوارا تیر باران شد.جسدش را به هلی‌كوپتر بستند تا به همه
 
اعلام كنند كه چریك مبارز را دستگیر كرده‌اند پس از انتقال جسد «چه» به
 
«هیگوئرا» روستایی درشمال بولیوی، تازه همه فهمیدند چه كسی كشته شده
 
است. حكومت وقت از ترس، جسد «چه» را سوزاند و بقایای استخوانش را در
 
مكان نامعلومی خاك كرد. سال‌ها بعد در پی فشار دولت كوبا و شخص فیدل
 
كاسترو، دولت بولیوی استخوان‌ها را در تابوت گذاشت و به كوبا فرستاد تا
 
«چه‌گوارا» در میان اشك و احترام دفن شود.

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب